نتایج جستجوی عبارت «بهداری رزمی در عملیات والفجر هشت حمید‌رضا جمشیدی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید منوچهر (عبدالله) فیروزی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
به‌راستی عشق را در لحظه‌لحظه‌های میدان‌ها نبرد معنا کرده و در میان دود و آتش و خون، صحیفه زیبای عاشقی را خوب نوشته بودند. منوچهر از عاشقانی است که سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان و میان یک خانواده متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۵۰ هنگامی‌که که در کلاس سوم دبستان تحصیل می‌کرد، به دلیل بازنشستگی پدر، به شهر شیراز رفت و تا کلاس سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس ترک تحصیل‌کرده و حرفه الکتریکی...
مرحله اول عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آری! بچه‌ها باشور و نشاط و با سرعت هر چه تمامتر خود را به منطقه عملیاتی شلمچه رساندند و وارد مرحله اول عملیات در شامگاه 19/10/1365 شدند‌. بخوانید شرح این مرحله از عملیات را از زبان آقای اصغر ماهوتی که فرماندهی گردان را عهده دار بوده است‌: تا رسیدن به خط دشمن، یک منطقه آبگرفته جلوی ما قرار داشت‌. ما باید حدود 6 کیلومتر را روی آب با قایق می‌رفتیم تا به دژ شلمچه یعنی خط اول دشمن می‌رسیدیم‌....
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید مرتضی مدلول
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد مرتضي مدلول »
پرستوهای مهاجر در فصل کوچ آواز بهاری را زمزمه می‌کنند و از مرغان عشق می‌خواهند که در پرواز همراه و هم‌سفر آنان باشند. بیست و هشتم تیرماه ۱۳۴۶ یادآور تولد نوزادی است که با گریه‌های او کانون گرم خانواده پر از نور و شادی شد. پدر، به‌عنوان تبرک و تیمن، مقداری تربت پاک امام حسین (ع) را در کام او ریخت تا درس شهادت و آزاد زیستن را با اقتدا به سالار شهیدان در پیش گیرد. با صوت...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید احمد ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمه‌ساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همان‌گونه که می‌خواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب می‌رساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچه‌های خاطره‌انگیز آبادان بسر برد و در...
امداد الهی در عملیات طریق القدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
از آنجا که عزیزان رزمنده بنا به احساس وظیفه دینی و الهی و به منظور حراست از استقلال و تمامیت ارضی ایران اسلامی و به پیروی از رهبری الهی و دینی خود وارد عرصه جنگ با دشمن می‌شدند، همیشه مورد عنایات الطاف بیکران حضرت حقّ بودند، در این خصوص‌‌ موارد عدیده‌ای را دلاورمردان رزمنده نقل می‌کنند. یکی از ‌‌الطاف خفیه الهی را که در این عملیات اتفاق افتاد‌‌ بهتر است از زبان آقای اصغر ماهوتی بخوانید‌:(5-MAHOOTI-1) ‌با بچه‌ها در‌...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید حسن فراستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد حسن فراستي »
حسن ۱۳۴۳/۵/۱۵ در منطقه بنه کلاغی، بخش پشتکوه از توابع شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. آموزش اولیه اصول زندگی دینی و اجتماعی را در میان خانواده‌ای مذهبی و متدین آغاز نمود. دوران کودکی را با شادابی و طراوت توأم با مهربانی و رأفت خاص کودکانه پشت سر گذاشت. گام‌های مصمم و کوچک خود را به‌سوی دبستان بنه کلاغی برداشت و بعد از اتمام دوره دبستان، برای ادامه تحصیل، راهی شهر سیرجان شد. بااینکه در روستای دورافتاده و...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسن کیخائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید حسن کیخائی »
نمکی حق‌پیشه از دل‌سوختگانی بود که آتش عشق بر جانش نشسته و در پی معشوق بی‌تاب از همه هستی گذشت. او که در بیست و سوم اردیبهشت ماه سال 1345 در یک خانواده مذهبی و دیندار در روستای قطرویه از توابع شهرستان نی‌ریز پا به عرصه وجود نهاد. دوره دبستان را در مدرسه یزدانی قطرویه شروع و با موفقیت به پایان برد. سپس از ادامه تحصیل منصرف و به کار پرداخت. همزمان با شروع جنگ تحمیلی به عضویت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانه‌ام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشک‌شده و قلب مرده‌ام را یاری نما تا بتوانم لحظه‌ها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچه‌های باصفا و زیبای...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامعباس زارع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
دریکی از روزهای زیبای خداوند، در شهرآبادان، سال ۱۳۴۵ در میان خانواده‌ای مسلمان و متدین چهره کودکی دل‌نشین فضای خانه را نورانی کرد. نام او را «غلام عباس» نامیدند تا با اقتدا به سپه دار کربلا در آینده‌ای نه‌چندان دور برای دفاع از راه حسین (ع) بی‌مهابا از تن و جان بگذرد. غلام عباس دوره ابتدایی و راهنمایی را در آبادان پشت سر گذاشت و سپس ترک تحصیل‌کرده و مشغول کار شد. در کنار کار و مشغله‌های روزمره...
خاطراتی از غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر»
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
غیرت و مردانگی مردان و زنان این دیار در طول 8 سال دفاع مقدس، موجب شد کشور ما بر بلندای افتخار و عزت تکیه دهد. در این میان کمک‌های داوطلبانه‌ی مردمی که در پشت جبهه‌ها، یاری‌رسان رزمندگان اسلام بودند نباید از چشمان تیزبین تاریخ‌نویسان دور بماند. یکی از کسانی که در نی ریز به نماد جمع‌آوری کمک های مردمی و تدارکات جبهه معروف است غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر» می باشد. وی از بازنشسته جهاد کشاورزی می باشد. در زیر...